اغلب در مورد احترام به خود سوءتفاهم بزرگی وجود دارد. برخلاف عقیده رایج، احترام به خود، خودخواهی یا خود پرستی نیست؛ بلکه به این معناست که خودتان را به همان صورتی که هستید دوست بدارید.
مقوله «احترام به خود» برای داشتن یک شخصیت قوی انسانی و متعادل، جایگاه
بسیار عمیق و تعیینکنندهای دارد. اما به واقع از این موضوع چه تصوری در
ذهن خود داریم؟ آیا این مقوله از جنس فکر و شناخت است یا احساس و یا حاصل
تلفیق و کشاکش این دو. قطعا سرمنشا هراحساسی، همان تجربههای عینی و ذهنی
است. بخصوص آنچه در کوچه، پس کوچههای باریک و گاه تیره و تار دوران کودکی
اتفاق افتاده است و در پستوخانه ذهن ما بدجوری جا خوش کرده است که خیلی به
سختی میتوان نقشش را کم رنگ کرد. احساسهایی که برآمده از همین تجربههاست
که باعث میشود بسیاری اوقات واقعیتها را نه تنها مخدوش بلکه گاهی اساسا
واژگونه ببینیم.
لحظه ای مکث کنید تا چند نکته منفی را که درباره
خودتان گفته اید به یاد آورید، بیندیشید آنها به «احترام به خودتان »، چه
شکلی بخشیده اند،آیا هیچ یک از این جمله ها حرف شما نیز هست؟
«من آنقدر خنگم که نگو»
«با این بد بیاری که من دارم،حتما شکست می خورم»
«از خودم متنفرم»
اگر
ذهنتان را با اندیشه هایی چنین فرودست برنامه ریزی کنید، سطح «احترام به
خودتان» همانجا باقی می ماند. شاید به طور خود آگاه متوجه نشوید که در طول
روز چند بار ازاین جمله های منفی استفاده می کنید. اما با اندکی صرف وقت
وخودآزمایی دقیق، می توانید از این شیوه تفکرتان که به صورت عادت درآمده،
اگاه شوید. با عوض کردن این گونه تفکر می توانید سطح خویشتن دوستی خود را
عوض کنید. «احترام به خود» راستین، بزرگترین هدیه ای است که ما می توانیم
به خودمان بدهیم. احترام به خود پایه واساس زندگی خوب است.
درحالی
که مقوله «احترام به خود» اگر در دوران کودکی در یک بستر تربیتی سالم، شکل
گرفته باشد به فرد کمک خواهد کرد که در آینده از آسیبپذیری هیجانی و در
برابر استرسهای مختلف مصون باشد. زیرا وقتی کودک اجازه پیدا میکند «من»
خود را به صورت مستقل از مادر گسترش و شکل دهد؛ ضمن کسب توانایی برقراری
رابطه با دیگران ، احساس ایمنی و اعتماد بنیادین را تجربه میکند که بعدها
میتواند در کلیه مراحل زندگی او را حمایت کند. روانپزشکان معتقدند احترام
به خود، برمیگردد به ارزشی که فرد برای خود قایل است. هرچقدر این ارزش
قویتر و پختهتر باشد این احساس نیزدر سطح بالاتر و به طور فراگیرتری
شخصیت فرد را دربرمیگیرد. به این ترتیب آنچه افراد از خودشان تعریف و تصور
میکنند بر انگیزهها، نگرشها و رفتارشان در سراسر زندگی تاثیر میگذارد.
احساس
احترام به خود در سطح پایین معمولا با گروهی از مشکلات دیگر مثل ضعف دانش و
اطلاعات، عدم موفقیت در انجام وظایف، ضعف در اتباطات خویشاوندی و دوستانه،
خشونت و اختلالات عاطفی مثل افسردگی و خودکشی همراه است. پذیرش خود و
رسیدن به یک چشمانداز مثبت در زندگی با رشد مقوله احترام به خود به صورت
سالم، ارتباط پیدا میکند. افرادی که به خودشان و تواناییهایشان اعتقاد
دارند عموما بیشتر از این احساس برخوردارند که در نهایت تمایل به شادزیستن
و هیجانات مثبت را در آنها گسترش میدهد.
راههای دیگری که افراد میتوانند برای رشد احساس احترام به خود، در پیش گیرند این موارد است:
- شناختن ویژگیهای مثبت خود
- تشخیص موارد و محدودههای بسیار موفقیتآمیز
- برنامهریزی برای حمایت از دوستان و خویشاوندان
- تمرکز بر فضیلتها و تواناییهای خود و نه، ماندن و غرق شدن در ناتواناییها و واماندگیها
- عدم اندازهگیری و تعریف ویژگیهای خود با استانداردهای دیگران
- پذیرش برخی ریسکها و خطرها برای دستیابی به موفقیت
- فراگیری هدفگذاری واقعگرایانه
به
اضافه اینکه، افراد میتوانند از طریق مشورت با روانپزشکان، روشهای رشد
احساس احترام به خود را فراگیرند. بیتردید همه، فقدان احترام به نفس را در
شرایط خاص و مهم زندگی خود- که شاید بیش از سایر زمانها به آن نیاز دارند
را- تجربه میکنند. قطعا همه میدانیم مجموعه عوامل گوناگونی این احساس را
درما ایجاد میکنند: محیط، انتظارات و تجربیات شخصی و اجتماعی. برای مثال،
پژوهشهای اخیر نشان میدهد که بدرفتاریهای زبانی و بیانی، در دوران کودکی
اثر منفی زیادی براحساس احترام به خود افراد میگذارد که تا دوران
بزرگسالی ادامه مییابد. بعضی افراد، از شکاکی و سوئظن نسبت به خود رنج
میبرند و همواره در برخورد با هرمسئلهای دنبال پیداکردن اشتباه و خطای
خود هستند. این نگرش به طور طبیعی به احساس احترام به خود آنها به طور جدی
آسیب میرساند.
پژوهشگران مسایل اجتماعی میگویند پیامهای تبلیغاتی
از جمله عوامل محیطی است که می تواند این احساس را مخدوش کند. برای مثال،
آن گروه از پیامهای رسانهها که اغلب لاغری بیش از اندازه را توصیه می
کنند میتواند اثر منفی براحساس احترام به نفس زنان داشته باشد. این
پیامها دختران و زنان را دچار این وسواس و اعتقاد منفی میکند که حتما یک
مورد نادرست که نیاز به تغییر دارد در بدن آنها هست. در نتیجه، آنها ممکن
است به سختی بتوانند در رژیم غذاییشان برای رسیدن به آن اندازه ایدهآل
موفق شوند. همچنین این نگرش میتواند خطر رشد اختلالات غذایی را برای آنها
درپی داشته باشد.
طرز تفکر ما درباره خودمان تأثیرات شگرفی برتمام
جوانب زندگی ما دارد. افرادی که برای خویشتن ارزش مثبتی قائلند، عموماً به
عنوان نشانه های خارجی رضایت درونی، حالت توازنی رانشان می دهند و احساس
امنیت و آرامش خاطر را منتشر می سازند. چنین افرادی به تقویت کننده های
اجتماعی و ستایش های دیگران وابستگی ندارند زیرا آموخته اند چگونه بهترین
دوست خود و بزرگترین مشوق خویشتن باشند. آنان شرکت کنندگان، مبتکران وچاره
سازانی هستند که موجب به حرکت درآمدن ماشین اجتماع می شوند. افرادی که از
عزت نفس بالا بهره می جویند، هیچ گاه در زندگی در زیر فشار انتقاد خرد نمی
شوند یا به واسطه طرد شدن ، احساس نابودی نمی کنند. آنان ازشما به خاطر
«راهنمایی سازنده تان» تشکر می کنند. زمانی که با پاسخ «نه» مواجه می شوند،
هیچ گاه آن را به معنای طرد خودشان تلقی نمی کنند.
منبع: تبیان